زبانحال سیدالشهدا در شهادت حضرت علی اکبر علیه السلام
گـیسو به باد می دهی و دلبـری عـلـی پا در رکاب می زنی و محشری علی ابـرو نهـان کن از نظر خـیـرهٔ حسود آئـیـنه دار صـورت پـیـغـمـبـری علی قـامت مگو قـیامت زهـراست قـامـتت از بس که قد کشیده ای ومحشری علی گــرم طـواف روی تـو آل ابـوتــراب غـرق عـبـادتی و خـدا منظری عـلـی وصفت همین بس است که در کوی رب عشق شــه زاده حــرم، عـلـی اکـبری عـلـی وجه غـیور هر غضبت وقت حمله ها گـاه رجز تو منتسب از حـیدری علی بین خطوط روی جبینت پر از خداست ابن الحـسـین لیـلـی لـیلای کـربــلاست نـور خـدا ز صورت تو دیده می شود پـیـغـمـبرانه بر هـمه تـابـیــده می شود شمشاد قامتی و به شمـشـیر کـوفـیـان گـلـبرگ ها ز سـاقه تو چـیـده می شود مثل بلـور شیـشـه ای سنگ خـورده ای با بوسـه ای وجود تو پـاشـیده می شود جسمی که زیرضربه به هم ریخته چه سان هر تکه ای به روی عبا چیده می شود بـر نـالـه هـای مـمـتـد بـابـا کــنـار تـو از سوی لشگری همه خندیده می شود قـلـبی که از تــمـام تـنت پــاره تر شده با هر صـدای قهـقـه رنجـیده می شـود دنـبال زینب آمـده ســقــای عــالــمـین فـریاد می زنند که وای از دل حـسیـن |